غم
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
گفت تاآخرش باهاتم...حرفم حرفه...راست میگفت حرفش فقط حرف بود...
خندیدورفت.بهش گفتم نمیخوامت...خندیدورفت...تازه فهمیدم شوخی من حرف دلش بود...
عزیزم چه زیبااجرامیکنی...خط به خط تمام گفته هایم را...خواسته هایم را...اما...اما...برای دیگری...
اسباب بازی هایش راجمع کردم...ماتم بردوقتی دلم رامیان آنهادیدم...
سردش بوددلم رابرایش سوزاندم گرمش که شد باخاکسترش نوشت"خدانگهدار"
غصه دیوانه ام کردوقتی اورادست به سینه دیدم....من تمام راه رابرای آغوشش دویده بودم...
منتظرهیچ دستی درهیچ جای دنیانبودم...همیشه اشک هایم راخودم پاک کردم,چون میدانم همه رهگذرند...
آنکه مرادوست داشت چه باگذشت بود...ازمن هم گذشت...
تنهابودن قدرت میخواهداین قدرتوکسی به من آموخت که روزی میگفت بخداهرگزتنهایت نمیگذارم...
چقدرسخته توهق هق گریه هات نفس کم بیاریوعشقت به یکی دیگ بگه نفس...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان غمکده و آدرس dokhtarghamha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 4 بازدید دیروز : 2 بازدید هفته : 6 بازدید ماه : 4 بازدید کل : 2946 تعداد مطالب : 68 تعداد نظرات : 103 تعداد آنلاین : 1
Alternative content